بارانباران، تا این لحظه: 14 سال و 3 ماه و 3 روز سن داره

باران و بردیا

بوی ماه مهر

1395/7/10 12:04
نویسنده : مامان
275 بازدید
اشتراک گذاری

شنبه سوم مهرماه ، اولین روز مدرسه دخترکم بودمحبت

البته چهارشنبه 31 شهریور جشن شکوفه ها بود و ما بیصبرانه در انتظار شنبه و اولین روز مدرسه بودیمآرام

اما جمعه ... باران و باباش رفتن برای خرید حلیم صبحانه...که یهووو پای باران رفت تو ظرف داغ حلیم و سوختگریه

وقتی با پای باندپیچی شده برگشت خونه دوتایی باهم اشک ریختیم اون از درد و من از غصهغمناک

خلاصه روزای اول مدرسه دخترم چاشنی درد و رنج داشت بمیرم براشدلشکسته

و آرزوی هر لحظه ش این شد که " کاش پام اینطوری نشده بود " غمگین

الان بعد از یک هفته خداروشکر پاش خیلیییی بهتره و میتونه بخوبی راه بره البته هنوز پانسمانه و یک روز در میون پانسمانشو عوض می کنیم . امیدوارم زودتر خوب بشه تا دختر نازنینم لذت مدرسه رو که اینهمهههه منتظرش بود تمام و کمال بچشه زیبا

بردیا هم کم کم داره زبون باز می کنه و خیلی بانمک صحبت می کنهمحبت

چن تا از کلماتشو اینجا میزارم محض خاطره بازی ...نمی دونم چرا برای باران این کارو نکردم ... الان پشیمونمغمگین

دوووو  دلم : جون دلم خندونک

پیتی : پیشیچشمک

عمنام : عناب خنده

بابا دی : بابامجید خندونک

اووو دُده :اوخ شدهخجالت

کلیه سین ها هم تک زبونی ادا میشودمحبتبوس

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)